جدول جو
جدول جو

معنی قاضی القضاه - جستجوی لغت در جدول جو

قاضی القضاه
از ریشه پارسی سر کادیک سر داور رئیس قاضیان سردادور قاضی اعظم: وی بسا کور دل که از تعلیم گشت قاضی القضاه هفت اقلیم. (هفت پیکر) یا قاضی القضاتی. مقام و شغل قاضی القضاه: قاضی محمد امامی. . در قاضی القضاتی خراسان متمکن شد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اقضی القضاه
تصویر اقضی القضاه
کاربرترین داوران کار گزارترین قاضیان رئیس قاضیان: (اقضی القضاه عمر عبدالعزیز راست جاهی کزان ملائکه حرز حریز کرد) (خاقانی) یا اقضی القضانی. شغل و عمل اقضی القضاه: در دارالسلطنه قزوین و نواحی بمنصب جلیل القدر اقضی القشاتی مغزز و منظور نظر سلاطین بوده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاضی القضات
تصویر قاضی القضات
رئیس قضات، رئیس قاضیان، سردادور، کسی که از جانب خلیفه یا سلطان تعیین می شد و حق داشت به دعاوی مردم رسیدگی کند و برای شهرهای دیگر قاضی تعیین کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاضی القضات
تصویر قاضی القضات
((~. قُ))
رییس قاضیان، قاضی اعظم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقضی القضات
تصویر اقضی القضات
برترین داور کادیک کادیکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاضی القضاتی
تصویر قاضی القضاتی
سر کادیکی سر داوری
فرهنگ لغت هوشیار